سلام

بعد یه مدت بازم میخوام یکم حرف بزنم...

راستش هرچقدر از سختی این روزا بگم کافی نیست.

نمیدونم چه طور هنوز سرپام

دارم له میشم

حال روحیم افتضاحه

ولی نباید هیچی بروز بدم

نمیدونم چی میشد اگه این سه سال از عمرم میافتاد رو دور تند و تموم میشد...

فهمیدم اظطراب اجتماعیم شدید تر از اونی بوده که فکر میکردم

فهمیدم همه ی آدما تا چه حد میتونن غیر قابل پیش بینی باشن.

فهمیدم دنیا به همون گوهی بود که فکرشو میکردم.

انقدر دارم درد میکشم که جسمم داره زیر این همه فشار خورد میشه.