امروز میخوام راجع به یه موضوعی که هممون باهاش مواجه ایم حرف بزنم...

کنکور...

خب راستش یه جورایی برای من حس عجیبی داره،نمیتونم بگم خوشحالم یا ناراحت اما یه حس رهایی کوچیکی تو وجودم هست که دیگه امسال لازم نیست درگیر تاریخ کنکور،زمان اعلام نتایج و ... باشم.

اما امسال خیلی از دوستام تو این مرحله از زندگیشون باهاش مواجه ان،راستش خیلی تلاش کردم تو طول این یه سال با خیلیاشون ارتباطمو حفظ کنم،اما یه جورایی خسته شدم...

بعد یه مدت حس کردم که من فقط دارم تو روابطم تلاش میکنم،و هیچ امید یا حتی یه کوچولو نمیدونم یه کاری که حس کنم فقط من نیستم،نبود...

امروز میخوام بگم اگه کنکور دارین یا یه جورایی تو این مسیرین،میدونم سخته درس بخونی،با فشارهای روحی زیاد کنار بیای،خونواده،اطرافیان و همه چیز اما هیچ‌وقت یادتون نره تو این دوران آدمایی که براتون مهم ان رو فراموش نکنین،حتی شده یه پیام کوچیک،روابط چندین سالتون رو به خاطر یه سال رها نکنین...

چون اتفاقاتی که میفته قابل جبران نیست،نمیتونین روابطتون رو متوقف کنید و بعد از یه مدت انتظار داشته باشین به همون روال ادامه داشته باشه...

از طرف دیگه بدونین این مسیر رو همه ی ماها طی میکنیم،چون بخشی از زندگیمونه،بهش مثل یه بازه از زندگیتون نگاه کنید که برای ادامه اش به رد شدن از این پل نیازه...

فقط چیزی که همیشه یادتون باشه اینکه،زیاد فکر نکنین،سخته میدونم،خیلی ام سخته.من خودم یکی از آدمایی بودم که زیاد فکر میکردم،اینکه چی میشع،خب که چی،چه طور یا اصلا چرا؟

فقط تلاش کنید و خودتون رو دوس داشته باشین...🐨